زخمی ام التیام‌میخواهم...

وقتی بین دوست داشتن و نفرت نمیتونی یکی رو انتخاب کنی. یعنی نفهمی وقتی به راحتی عزت نفس و شخصیتت رو پامال میکنن بعدش چجوری روشون میشه از دوست داشتن حرف بزنند؟ 

خدایا خودت دستم رو بگیر و خودت زبانم رو به حق گفتن هدایت کن. اثر بده به کلامم. 

 

 

چقدر دلتنگ نوشتن شده ام...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
زهرا سادات

امتحانی عظیم

یا هو

درست همون لحظات و ساعات و روزهایی که احساس میکنی غمی بیشتر از این غم های توی دلت دیگر نیست که بخواهد تو را درون خودت مچاله کند؛ همان وقتی که حس میکنی خدا مگر چه ظرفیتی درونم دیده که این غم ها را مهمان دلم کرده؟ همان لحظاتی که با خودت فکر میکنی کاش آدم در زندگی اش مریضی عزیزانش را نبیند ! و با خودت قرار میگذاری هرموقع زمان استجابت دعایت رسید جز برای شفای مادرت و خواهر همسرت -که فقط تو رازش را میدانی- دعا نکنی، وقتی پیش خدای خودت میگویی دمت گرم توی این وضعیت و بین اینهمه آدم من باید مخزن سر خواهرشوهرم بشوم؟ بعد هم خودت را آرام میکنی که معصوم گفته نیاز مردم به سمت شما برکات دارد و از جانب خداست و ... . 

درست همین زمان که شیک و پیک میگویی مگر جز صبر و ایمان به وعده ی خدا و اعتقاد به امتحان الهی و ناشکری نکردن در سختی ها راه دیگری هم هست؟ دقیقا دقیقا خدا میاید و بعد ۵سال درست وقتی که حس میکنی قلبت تحمل این ناراحتی ها را ندارد، تو را با امتحانی بزرگتر می آزماید ..... 

وقتی فکر میکنی الان جز سلامتی و رفع همه ی دردهای مادرت و بهبود حال خواهرشوهرت که برایت عین خواهر است-ماشاالله- دیگر حاجتی نداری! خدا با سختی بزرگتری روبرویت میکند 

انگار که میخواهد بگوید: ببینم الان هم شکر میکنی؟ ببینم! الان هم هنوز مومنی به تقدیراتم؟ هنوز در سختی هایی که مستقیم زندگی ات را اشاره گرفته، چنگ به دامن من و اهل بیتم میزنی؟

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زهرا سادات

وقتی تو هستی

هی میرم و میام و قربون صدقه ت میرم توی دلم. قربون خنده هات بشم. قربون دعوا کردنت. قربون بودنت توی خونه. اومدی و دلمون رو شاد کردی ... خدایا هیچ خونه ای رو بدون مادر نخواه ... 

چقدر باور اینکه اون روزهای خیلی سخت بالاخره تموم شدن سخته ...

 

کاش این چند وقت ادامه ی درمانت هم به سلامتی تموم بشه و ما بمونیم و یه دنیا خوشبختی از بودن و سلامتی مادرمون ... 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زهرا سادات

و بشّر الصابرین...

 وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ ﴿۱۵۵﴾

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زهرا سادات

شاید، ولی باید نوشت و گفت و خالی کرد....

گاهی اوقات توی این دل شب چقدر بغض خوابیده. بغضی که توی سکوت خونه دلش میخواد بترکه....

 

*این بغض را که‌گریه خواهد شد به هرعنوان....

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
زهرا سادات

بوسه

بالاخره به آرزوم رسیدم. آرزوی بوسیدن کف پات. اما کاش تو بیمارستان نبودی واون سرم تیره بهت وصل نبود. کاش تو خونه وقتی داشتی استراحت میکردی و در سلامت کامل بودی برای اینکه بیدارت کنم کف پاتو می بوسیدم. 

تو زودی خوب میشی. شفای کامل میگیری‌. میدونی چندتا بچه سید دست به دعا شدن؟ میدونی ۴بار ختم قران کردیم برای شفای همه مریضا و شما؟ میدونی چند میلیون تا صلوات فرستاده شده؟ میدونی که دعای مادرت از دعای همه ی ما گیرا تره؟ میدونی که پسرت وقتی گفته "من به ام البنین گفتم که شفای مادرمو ازت میگیرم." یعنی چی؟ میدونی وقتی دامادت میگه "دوست دارم یه صبح تا شب برم مشهد حرم اربابم؛ شفای مامانو میگیرم من!" یعنی چی؟ میدونی چقد برای بچه هات سخته دیدن بی حالیت؟ میدونی چقد سخته حال بد بابا رو ببینیم درحالیکه میخواد خودشو نگه داره؟ میدونی چقد بهت افتخار میکنم ازینکه همیشه ما رو در برابر بیماری مقاوم تربیت کردی؟ چقد خودت همیشه پوست کلفت بودی موقع مریضی ها... الان نوبت خودته مامان. که نشونمون بدی چقد قوی از پس این مریضی لعنتی برمیای‌. من میدونم که تو اونو از پا درش میاری نه اون تو رو! من ایمان دارم بهت. به دعای دوستام وقتی پیام میدن حالتو میپرسن ازم و میگن ما دعاگوشونیم. به دعای فامیل وقتی مضطرب حالتو میپرسن ازم. به اون گریه ها ... به صدای اون گریه ها که تو خونه تون موقع روضه موسی بن جعفر پخش شد‌. به شکستن اولین بغض ما وقتی خونه مامان عزیز روضه ی امام صادق بود. به این گریه ها به این توسلات به این دست به دامن شدن به اهل بیت. مگه میشه دست ما رو خالی بزارن؟ ابدا ...

دیشب که غافلگیرانه اومدم تو اتاقت و نمیتونستی باور کنی و گفتی"میکشمت!!!" اون بهترین لحظه بود. میخواستم سفت بغلت کنم. لعنت به کرونا. میخواستم خودمو بندازم تو آغوشت آروم بگیرم از صدای زنده ی قلبت. نتونستم‌. ولی اخر سر به آرزوی این چندوقت اخیرم رسیدم. وقتی هی میگفتی نکن و پاهاتو از زیر پتو هی جابجا میکردی وقتی خاله گفت "بزار ببوسه عاقبت بخیر بشه". وقتی بالاخره از روی پات بوسه گرفتم. دلم آروم شد. به جبران اون آغوشی که ازم دریغ شده بود دلم آروم شد ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زهرا سادات

ضربان

الان نشسته تو مطب، الان تو راهه، الان دردش گرفته، دلم انقدر به دلش وصل شده ؟

ما بی صاحب نیستیم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زهرا سادات

پیوند

بعد از پیام هدی و صوت ساجده، دلم گرم شد، به اینکه هنوز انقدری درگیر زتدگی نشدیم که یادمون بره همدیگرو.

این پیوندی که بینمون هست رو مدیون خون شهداییم یا محبت اهل بیت و یاهردو؟

رشته ای بر گردنم افکنده دوست‌..!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زهرا سادات

رفیق

دلم رفیق میخواد. ازونا که وقتی لحن پیام دادنتو میبینه میفهمه یه چیزیت شده‌ ازونا که وقتی میگی چیزی نیست یا حقیقت رو کامل نمیگی سه پیچ میشه که پس چته؟ مگه درد تو درد منم نیست؟ 

نه از اینایی که وقتی بهش میگی بی معرفت خب یه موقع هاییم تو ازم خبر بگیر بگه قبول دارم روش من بده ولی من واقعا تلفنی/پیامکی نیستم‌ ازین جوابایی که ته دلت میفهمی خیلی اولویت نیستی براش. تلخه نه؟ تلخ تر اینه که میدونی واقعا رفیقته، واقعا همو دوست دارید، اما اینهمه سال گذشته و الانا سال به سال گاهی لحظات میاد که میبینید چقدررر حرف همو میفهمید، گاهی لحظاتم میاد که فکر میکنی دورترین رفیق ها شدید از هم! چه پارادوکس ناجوری!

دیگه بیخیالش میشی، ترجیح میدی تو خودت باشی،۲۵ سالگی داره خیلی بزرگم میکنه، اونقدری که بزرگترین غمت رو هم مدت زیادی تو خودت نگهداری. و دلت پربکشه برای رفیقای واقعیت! برای اونایی که الان مشغولن به زندگیاشون. و تو هنوزم نمیدونی، این انتظاره تو رفاقت، خوبه یا بد؟ سازنده س تا یه حدیش یا مخربه؟

دلمیکدوستمیخواهدکهاوقاتیکهدلتنگم، بگویدخانهراولکنبگومنکیکجاباشم...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
زهرا سادات

دندان عقل یا بی عقلی؟

یا ابصرالناظرین

میل دارم که بنویسم چقدر تو را وقتی دارم چیزی کم ندارم

میل دارم بنویسم چقدر دلم تو را این شبها صدا میزند

ببخش بر من اوقاتی را که به غفلت از تو میگذرد

ببخش شبهایی را که میتوانستم پای سجاده باشم و العفو بگویم ولی پای موبایل نشستم و به "یاالله" بسنده کردم...

نگذار حداقلی بمانم

نگذار این درد که بر پیکره ام افتاده هیچ گناهی را ازم پاک نکند. این خیلی بی انصافیست. من که باورش نمیکنم. میخواهم به رحمتت امیدوارتر باشم تا این حدیث که سندیت اش هم معلوم نیست. شاید روز جزا بگویند قرار نبود دندان درد گناهانت را پاک کند اما چون حسن ظن داشتی به خدا، همانطور شد و نه تنها از گناهان پاک شدی بلکه... حسنات هم برایت نوشته شد! فقط بخاطر حسن ظن ات!

خیلی نامانوس است برایم روزه نگرفتن وقتی بخاطر دندانی باشد که دیگر سرجایش نیست و احتمال عفونت کردنش مرا وادار به روزه نگرفتن میکند 😞

یا من یبدل السیئات بالحسنات...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
زهرا سادات