۱۰ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

چهار

نه اینکه حتما به حرف شوهرم گوش داده ام، نه....

گاهی هم صحبت دعوت نشدن است...

حالا شاید با این توگوشیِ محکم، کمی خودم را بتکانم...

#وقاحت_آدمی... 

.

.

حالا تمام ذوقم شده دیدار آنانی که گرد زمین کربلا را با خودشان به اینجا آورده اند... لحظه شماری می کنم تا بشود دقایقی کنار رفیق ترینم بنشینم... مثل همیشه هدی ساکت بماند تا سر حرف باز شود... و من هم بمانم از کجای این سفر از حالش بپرسم... از قدم زدن هایش.. از خستگی هایش.. از لحظاتی که چشم زاءر به گنبد می افتد... از اشکی که خالص ترین اشک عمر آدم ست ان شا الله... از کدام...

اصلا همه این ها  را بگذار کنار

میخواهم بنشینم کنارت و فقط ببویم... میدانم که رو سیاهان را چه به بوییدن خاک زاءر کربلا... اما تو ارباب... از کرمت... از فضلت... از همان رحمتت حال خوش پیاده روی را در کنار زاءرت به جامانده ها می چشانی... من حتم دارم....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زهرا سادات

سه به اضافه یک بغض

عکس حسنا را که فاطمه فرستاد و یا فکر به در راه بودن هدی...

همه اینها قوت قلب است برای منی که آنقدر نالایقم... اما خوشحالم که رفیقم دختر یک ساله اش را پیاده روی می برد... با آن عروسکش که عزای مجسم است....

همینکه دوستانم در راه ارباب اند....همین را شکر....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زهرا سادات

سه

شب جمعه شد و باز مثل آن روز های دیوانگی سرافکنده سلام دادم ارباب را...

.

.

#بخر_بهای_وجود_خرابم _را..


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زهرا سادات

دو

من خدا را در بهم ریختن تصمیم ها و از هم گسستن اراده ها دیدم...
امیرالمؤمنین. 
.
.
ولی مثلا دم.ظهر که پریدم تا دوباره تلفنت را بگیرم و یا آن ده ثانیه ای که صدایت را شنیدم... و یا شب ها... 
.
موکب به موکب دلم باهاته...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زهرا سادات

یک

همینکه پروازت تاخیر داشت و در همین تهران نفس می کشیدی آرامش خاطر بود برایم. این را نمی دانستم تا اینکه بعد چهار ساعت زنگ زدی که شاید تا چندین ساعت بعدش نتوانیم صدای هم را بشنویم، زنگ زدی گفتی خداحافظ.. 

تکه ای از رشته های دلم کنده شد...

.

دلم را با تو فرستادم نجف...درست روبروی حرم. آنجا که سال پیش باهم نشستیم به روضه گوش دادن و سینه زنی... 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زهرا سادات

این بغض را که گریه خواهد شد به هر عنوان...

مسخره ترین قانون زندگی در دنیا همین است که بعد هر خنده های از ته دل غم جای می گیرد و بعد هر گریه ای، لبخند....

.

.

چقد گاهی احساس ضعف داره آدم....

چقد دل آدم میتونه حالش با یک دقیقه قبلش متفاوت بشه...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زهرا سادات

کمک به ظهور

گر گدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست...

.

.

حالا تمام دغدغه ام این شده حسین، این اربعین کرب و بلا می بری مرا.....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زهرا سادات

میاد خاطراتم جلوی چشام...

مانده ام روزهایی که قرار است مرد های خانواده ی مان بروند پیاده روی و من اینجا پای تلویزیون بنشینم به نظاره را چطور می شود گذراند...؟

لعنت به تمام دنیا وقتی در راه کربلا نباشی..

کاش دنیا در آن یک هفته ای که زائران راهی اند تعطیل شود...

همه نیست شوند ...

همه چیز در صفر مطلق برود!..

.

.

باز.... به دلم حسرت کربلا....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زهرا سادات

وَ جَعَلَ بینکم مَوَّده و رحمه...

بسم الله 
خداروشکر بابت
این دست روز و شب هایی که گرچه کم اند اما شوق معطر کردن خانه با چای دارچین یا چای به را برای من به ارمغان می آورند ... هوس ریختن یک فنجان نسکافه توی فنجان های رنگ رنگی سفالی طور!
حال ِ خوب ِ میوه خوردن و همزمان اخبار گوش دادن.
حال خوشی که من رو به اتاق عقبی می برد تا برای بار هزارم به پنجره ی اتاق نگاه کنم و پر از شوق شوم بخاطر طاقچه ای که این پنجره دارد رو به آسمان و من روزشماری میکنم تا زمانی این پشت را پر از گلدان های رنگ و وارنگ بکنم! شوقی که هر یکشنبه موقع برگشت از مدرسه به گل فروشی خیابان ابوریحان نگاه عمیق کنم و حسن یوسف هایش را بشمارم..
حال خوب ِ خالی از تکلف ِ دنیا...
.
.
میدانم همه این ها بخاطر مهیا کردن خانه برای هیعت پس فرداست! مبل ها جمع شده، آشپزخانه در تمیز ترین وضع ممکن، گلدان و قاب امام حسن جانم سر جای خودشان و حالا منم و یک لپ تاب و حس ِ عمیق ِ دوست داشتن!
اصلا خانه باید خالی از مبل باشد!
پشتی بگذاریم و دور تا دور خانه دنبال هم کنند بچه ها و بزرگتر ها کنار هم به خوش و بش مشغول... 
وای از روزی که کنار این همه توصیف، بوی خوش کیک ِ خانگی هم به مشام برسد !
اصلا خوشبختی مگر جز کنار خانواده بودن معنی می شود؟
.
.
.
پ ن: فکر می کنم دیگه کم کم باید خودمو از وسواس ِ فکری ِ توی جمله یِ "آیا بخرم آیا نخرم؟" نجات بدم و برم چند مدل از گلدان های بانمکی که یک مدلش در کیهان و مدل دیگرش در ترنجستان بود را بخرم!

پ ن 2: وقتی مرد خانه نباشد و تو با خیالات ِ خوش مجبور باشی شب طولانی را بگذرانی...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زهرا سادات

آه آقا حرم..

غم بعضی روز ها، آدم را عجیب می گیرد...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زهرا سادات