۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

آه

شاید همه اینها دست گرمی بود.. برای اینکه امسال در غم شش ماهه بیشتر بمیرم... برای اینکه بفهمم من کجا و حضرت رباب کجا.. 

با فرزند ندیده، چنان انس پیدا می کند یک زن، که گویی غیر او نیست! 

و با فرزند دیده... شیطنت هایش.. خنده هایش...

می میرم از غمت...

اهل بیت احساسی ترین آدم های روی زمین بودند و محبت شان به اهلشان،بیش از همه ی نفرات کره ی زمین...

هرچه بیشتر به خدا برسی، قلبت رقیق تر، احساست لطیف تر...

وای حسین....


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زهرا سادات

برهوت معلق!

بسم الله 

این چند ساعت برایم چند روز می گذرد. مدام به خودم توکلت علی الله را یادآوری می کنم...

این ها را نوشتم تا اگر آنچه باید میشد، شده بود، روزی نگاهشان کنم. لبخند بزنم.

اگر هم نه، باز هم لبخند بزنم به حجم اضطرابی که بر خودم تحمیل کردم و به ضررم تمام شد!


والسلام.

20 اردیبهشت 95

ایام مسلمیه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زهرا سادات

یا صانع کل مصنوع...

شیطان در کمین است...

امشب دلم سوخت از چیز هایی که شنیدم...

از تصور حال بد آدم.هایش.

خدایا خودت ستار العیوبی... خودت نگه دار زندگی هایی را که خودت وضعشان را بهتر از هر کسی میدانی.....

...

الان بیش از همه وقت نگران عاقبت بخیری ام شدم...

دعا.کنید برای زندگی های اطرافیانتان. حتی انانکه از دور در نظر شما خیلی خوشبخت بنظر می رسند... مسائلی در بطن زندگی ها هست که به قیمت خون جگر میگذرد.... دعا کنید، دعا اثر دارد.....

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
زهرا سادات