بگذار قبل از گفتن از روزهای اول بودنت و به دنیا امدنت اول از همه این حس خوب داغ و سوزاننده ام را ثبت کنم؛

وقتی شیرت میدهم و همزمان با فیلم های روز قدس لعن به قاتلین حضرت امیر و اباعبدالله میفرستم و با اشک نگاهت میکنم... وقتی شیخ حسین اسم حضرت رباب را می اورد و من مدام سفیدی زیر گلویت را میبینم و دلم میخواهد زار زار گریه کنم .......

چقدر امدن تو روح مرا صیقل داده، زینبم....