فرو خوردن بغض هر لحظه
صدا کردنت از ته قلبم
خداروشکر که حداقل میدونم تا حدی درست رو...
کمکم کن تاثیر گذاری رو....
دارم به اندازه زن بودن واقعی ... پوست دلم ترک میخوره
اخیش...
باید بی پناهیم فقط تو اغوش تو پناه شه...
الحمدلله که با ازدواج خیلی چیزها رو فهمیدم
فک میکنم باید خوشحال باشم که مقید به اسلام و بعد اون مقید به حرفای پناهیانم..
گاهی حس میکنم اینو
البته که خودت داری حالیم میکنی
که من بی کس ترینم
که همه ی ما بی کسیم
و این رو با ازدواج و سوره ی توحید می فهمونی...
فهمیدم که شاید وارد سخت ترین امتحان زندگیم شدم
تو اینجایی که من وایسادم سخت ترین امتحان همینه برام
و شاید طولانی ترینش...
و امتحانی که فکر میکنم توش خیلی بزرگ خواهم شد...
این تنهایی های فطری رو به جونم می خرم... به خون م میخرم... که "تو" رو بدست بیارم... که به "تو" نزدیک شم...
من اعتراف میکنم
که بی کس تر شدم
و خوشحالم که اینو فهمیدم..
خدایا شکرت...
بهم بفهمون همه کسم تویی
حسینته...
مادرمه...
آخ ما...در......